انحصار در رسانه دیگر بیمعناست
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعتقاد بر اینکه «دیگر انحصار در رسانه بیمعنا است»، در این زمینه توضیح می دهد: فناوری اطلاعات و ارتباطات با سرعت بی بدیل و شگفتانگیزی در حال گسترش است و فضایی غیرقابل پیش بینی و خارج از تصور بشر را ایجاد کرده است. ما اکنون عصر انحصار
معاون مطبوعاتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با اعتقاد بر اینکه «دیگر انحصار در رسانه بیمعنا است»، در این زمینه توضیح می دهد: فناوری اطلاعات و ارتباطات با سرعت بی بدیل و شگفتانگیزی در حال گسترش است و فضایی غیرقابل پیش بینی و خارج از تصور بشر را ایجاد کرده است. ما اکنون عصر انحصار اطلاعات را پشت سر گذاشتهایم و وارد دوران انتشار شدهایم که خروجی آن انتخاب مردم است.
به گزارش ایسنا، محمد خدادی درباره انحصار رسانه و شکست انحصار توسط شبکههای اجتماعی می گوید: امروزه، فناوری اطلاعات و ارتباطات با سرعت بی بدیل و شگفتانگیزی در حال گسترش است و فضایی غیرقابل پیش بینی و خارج از تصور بشر را ایجاد کرده است. ما اکنون عصر انحصار اطلاعات را پشت سر گذاشتهایم و وارد دوران انتشار شدهایم که خروجی آن انتخاب مردم است. در چنین فضایی انحصار در رسانه بی معنا است.
او که او از سال ۱۳۹۲ تا ۱۳۹۶ مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا) بود و همچنین زمانی در دهلینو به عنوان خبرنگار ایرنا، مسئولیت پوشش خبری شبه قاره هند را به دو زبان فارسی و انگلیسی بر عهده داشت، در پاسخ به اینکه آیا از نظر شما انحصار رسانه وجود دارد؟ ادامه می دهد: در گذشته برای انجام یک کار رسانهای نیاز به زمان، امکانات و طی کردن مراحل طولانی و صرف هزینههای هنگفتی بود. زمانی در اوایل دهه ۶۰ خبرنگارِ خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در دهلی نو بودم، فرآیند دریافت و ارسال اخبار، حدودا ۵ ساعت طول میکشید و هزینه ماهیانه بالغ بر ۵ تا ۷ هزار دلار را در بر داشت. اما ارسال خبر در دنیای امروز، نه به زمان و مکان خاصی نیاز دارد و نه هزینهای را در بر دارد؛ انحصاری هم که در گذشته وجود داشت دیگر وجود ندارد. صحبت از تحولات ایجاد شده طی چند دهه اخیر است و از قرن هجدهم و نوزدهم میلادی نمیگویم.
معاون مطبوعاتی خاطرنشان می کند: امروزه با وجود تکنولوژیهای موجود در تلفنهای همراه، امکان تولید، ارسال و هم دریافت محتوای چند رسانهای در قالبها گوناگونی چون صوت، تصویر، متن و حتی فیلم، بهطور همزمان و درکنار هم ایجاد شده است. لذا کلمه انحصار، نه در تولید و نه در نشر اطلاعات اساساً دیگر معنایی ندارد و با تنوع و تمایزی که در تولید و انتشار محصولات رسانهای، ایجاد شده، انحصار غیرممکن شده است. بهعلاوه اینکه، خاصیت انتشار، انتخاب است. مردم دیگر محدود و محکوم به خواندن آنچه که یک رسانه خاص تولید می کند، نیستند و اگر در گذشته، امکان رسانهداری تنها برای کسانی که صاحب ثروت یا قدرتی بودند، وجود داشت، امروزه اینگونه نیست.
او در پاسخ به اینکه «جرایدی که برای تامین اقتصاد رسانه به نزدیکی به ادارات دولتی رو می آورند نیز در انحصار دولت به حساب می آیند؟»، توضیح می دهد: باید توجه کرد که این جراید در چه مدل مواجههای قرار می گیرند. گاهی اوقات وارد فضای عرضه و تقاضا میشوند که این مطلوب است و عمدتا انحصاری ایجاد نمیشود. زیرا فرصتی برای عرضه پیدا شده و از طرفی تقاضای یک دستگاه دولتی در میان است. البته این امر، تنها به دستگاههای دولتی اختصاص ندارد و گاهی در دستگاههای خصوصی هم مشاهده میشود.
در دیگر حرفهها هم بسیاری هستند که اساسا برای تامین معاش از اصولشان عبور میکنند و در ازای پولی که میگیرند، سرویس نامتعارف ارایه میدهند. بر این اساس این به نوع مواجهه و قراردادهای یک رسانه با یک دستگاه دولتی و یا حتی غیردولتی بر میگردد.
خدادی به این پرسش که «آیا رسانهای که در انحصار دولت است باید به روابطعمومی دولت بدل شود یا اینکه چون از بیتالمال تامین می شود باید آینهی مسائلِ مردم باشد؟» هم چنین پاسخ می دهد: طبیعتاً تا زمانی که مهارت رسانهای در کار نباشد، رسانه از کارکرد اصلی خود خارج و به کالایی مبدل میشود که ذات خود را فراموش کرده و از آن دور شده است. گفته میشود که رسانه، محل تضارب آراء و نظارت مردمی بر فرآیندها است و همچنین بستر انتقال و انتشار اطلاعات است. گاهی شما به جای تولید اطلاعات و محتوای تبیینی، کارکرد تبلیغاتی را بر میگزینید و تبدیل به تریبون میشوید. در چنین حالتی، محصول شما بولتن خواهد بود نه یک تولید رسانهای! بنابراین، چنانچه رویکردتان را تغییر ندهید، مخاطب شما نیز میزان مراجعه به شما را بسیار تقلیل خواهد داد.
او بر این باور است: یک رسانه برای رسیدن به موفقیت باید دیدگاهها و دادههای متفاوتی را در کنار هم قرار دهد و البته میتواند در مواجهه با یک موضوع، رویکردی جهتگیرانه و مطابق با خط و مشیهای رسانه را اتخاذ کند که این امر خیلی هم دور از انتظار نیست. همچنین میتواند اولویتهای خود را در انتخاب سوژهها نیز لحاظ کند؛ به عنوان مثال رسانه نمیتواند نسبت به وقوع یک سیل بزرگ بیتوجه باشد اما زمانی که به بررسی عملکردهای یک دستگاه دولتی یا خصوصی و حتی یک جریان سیاسی میپردازد، باید بسته به اهمیت مسئله و موضوع، اولویتبندی خود را لحاظ کند و موضوع را از زاویه دید مردم و مخاطبانش بنگرد. اما اگر یکسویه عمل کند باز هم کارکردش میشود تولید بولتن و اساسا کار رسانهای انجام نداده است. لذا هرچه یک رسانه، زمینههای قضاوت را ماهرانهتر فراهم کند تاثیر بیشتری در جلب و جذب مخاطب خواهد داشت. نکته مهم این است که یک رسانه، چه موضوعی را انتخاب کند، چگونه به آن موضوع وارد و چگونه از آن خارج شود.
معاون مطبوعاتی وزیر ارشاد درباره پیامدهای ظهور رسانههای جدید و شبکههای اجتماعی و اینکه ابزار و شیوههای جدید ارتباطی چه تاثیری بر فرایند ارتباطات رسمی خواهد داشت؟ می گوید: در موضوع ظهور رسانههای جدید و شبکههای جدید اجتماعی، نخست باید توجه داشته باشیم که پدید آمدن چنین شرایطی، انتخاب ما نبوده است. نه تنها ما، که کشورهای دیگر هم چنین انتخابی نداشتهاند. سرعت تحول در تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی، آنچنان برقآسا بود که کسی تصور نمیکرد چنین پیامدهای سریع و دامنهداری داشته باشد. امروز هر فردی کم و بیش از این ظرفیتهای جدید بهره میبرد. رسانههای اجتماعی به عنوان یک جریان نوظهور، نه رقیب که شریک رسانههای سنتی هستند، اما فرایند و میزان تاثیرگذاریها متفاوت است. رسانهها در گذشته بی رقیب بودند و در یک میدان خالی و انحصاری فعالیت داشتند؛ چه در تولید و پردازش و چه در انتشار، اساسا رقیبی نداشتند و بر این اساس، آنچه را که میخواستند، انتخاب و منتشر میکردند. اما دنیای امروز، عرصه انتخاب، شراکت، همافزایی و تنوع است. در چنین فضایی، بازنگری، حرف اول را در محیط رسانه میزند. رسانه، در محیطی متحول و رقابتی قرار گرفته است. لذا ارتباطات رسمی، دچار یک تغییر ماهوی شده است و رسانه، ارتباط خود با مخاطبش را در حوزه تولید داده و نشر اطلاعات، با توجه به این مهم که مخاطبان، ابزارهای دیگری نیز برای آگاهی در اختیار دارند، تنظیم میکند.
او تاکید می کند: در بسیاری از مواقع، رسانهها که بخشی از عملکردشان متاثر از جریانهای ایجاد شده در شبکههای اجتماعی است، مجبور به واکنش و نقشآفرینی و عملکرد تبیینی در فضای موجود میشوند؛ چراکه نپرداختن به یک موضوع که دغدغه طیف وسیعی از جامعه است، نمیتواند مانع از پرداختن دیگران به آن شود.
معاون مطبوعاتی در پاسخ به این پرسش که «آیا لایوِ اخیرِ عادل فردوسیپور را میتوان مصداقی برای شکستِ انحصار رسانه در تلویزیون دانست؟» توضیح می دهد: اساسا تعبیر بنده از انحصار این است که محتوا در اولویت نخست است نه مجرا و محل انتشار! اینکه شما در رسانه ملی فعالیت دارید یا در دیگر رسانههای داخلی و خارجی، اهمیت چندانی ندارد و آنچه حائز اهمیت است این است که چه محتوایی ارائه میدهید. بنابراین، نمیتوان گفت که این موضوع از شکست انحصار حکایت دارد. آقای فردوسی پور یک ظرفیت و توانمندیهایی دارد که هرکجا و در هر بستری آن را ارائه کند، چنانچه برای مردم جذاب باشد به آن توجه میکنند و علاقه نشان میدهند. امروزه نمیتوان تصور کرد مردم فقط چیزی را میبینند که در تلویزیون رسمی پخش میشود و رسانههای غیررسمی دیده نمیشوند.
او در پاسخ به این سوال که «آیا پادکستها توانستند انحصار رادیو را بشکنند؟»، چنین اظهار می کند: اساسا فضای انحصار رسانهای که در گذشته برای رادیو ـ تلویزیونها و روزنامهها و خبرگزاریها وجود داشت، شکسته شده است و رسانهای حرف اول را میزند که به دنبال پاسخ به تقاضای مخاطب باشد. بنابراین رسانه باید نخست، تقاضا را به نحو مطلوبی شناسایی کند و سپس در جهت پاسخگویی به آن برآید. شاخص اول در این میان، این است که یک رسانه به چه میزان مخاطب خود را شناخته و زمینههای پاسخ به نیاز آن را در خود ایجاد کرده است و شاخص دوم این است که اساسا در فرآیند تولید محتوا و عوامل موثر بر آن به چه میزان توانسته است نوآوری ایجاد کند. به بیان دیگر، ظرفیت های جدید رسانهای، لزوم توجه به سه عامل تمایز، تنوع و تفاوت را بسیار بیش از پیش ضروری ساخته است. بنابراین تمایز در موضوعات، تنوع در نحوه عرضه و تفاوت درمحل نشر، میتوانند کمک کننده و تامین کننده باشند.
خبرنگار: قاسم منصور آل کثیر
منبع:ایسنا
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰